ای کودک سه ساله غمگین کربلا
ای زخمی روایت آن دشت پُر بلا
در روز کودک از نظرم خنده می گذشت
ناگه صدای گریه ای پیچید در فضا
این گریه ها به گوش من از دور می رسید
اما هنوز می رسد این گریه از جفا
بس کودکان کشته و سر از بدن جدا
بس ظلم های رفته و بیداد و ناله ها
از زیر سنگ، خون ستم جاری و روان
گویی که زنده ای و همینجاست نینوا