شعرهای من

شعرهای من؛ آنچه از دلم برآمده است

شعرهای من

شعرهای من؛ آنچه از دلم برآمده است

بهار من

بهار من تو بودی و ندیدمت چرا؟؟

خزان شدم بدون تو بیا ببین مرا!!

سبزه و سیر و سنجد و سنبل من تویی

بدون تو ندارد این سفره من صفا

مادر

به جای دستهِ گُل، من گلاب آوردم

به جای شربت و نی، ظرفِ آب آوردم

به جای خنده و بوسه برای تو مادر

دلی شکسته و چشمی پُرآب آوردم