-
ماه حسین (ع)
چهارشنبه 11 مرداد 1402 12:33
حال دل ما چرا چِنین مطلوبست؟! رنگ غم و اَشک، پیش ما محبوب است؟! این راز چه رازی است که در ماه حسین (ع) شادیم و هوای دل ما هم خوب است؟!
-
بهار من
یکشنبه 26 بهمن 1399 21:50
بهار من تو بودی و ندیدمت چرا؟؟ خزان شدم بدون تو بیا ببین مرا!! سبزه و سیر و سنجد و سنبل من تویی بدون تو ندارد این سفره من صفا
-
مادر
چهارشنبه 15 بهمن 1399 23:42
به جای دستهِ گُل، من گلاب آوردم به جای شربت و نی، ظرفِ آب آوردم به جای خنده و بوسه برای تو مادر دلی شکسته و چشمی پُرآب آوردم
-
خداییش دیدنی هستی
سه‌شنبه 16 دی 1399 16:49
خداییش دیدنی هستی گُلی بوییدنی هستی تو را من دوست می دارم رهی پوییدنی هستی
-
و اما قصه ای دیگر
سه‌شنبه 16 دی 1399 16:48
و اما قصه ای دیگر به خون غلطیدنی دیگر گناه او چه بود آخر که خونین گشت این پیکر؟!
-
و تو در خاطر من می مانی
سه‌شنبه 16 دی 1399 16:46
روزها می گذرند ولی از یاد تو خالی هرگز چشم ها منتظرند اشک هم می آید و جگر می سوزد باورم نیست که آن چهره زیبا رفته است لحظه ها درگذرند ولی آن ساعت و آن شب هرگز و تو در خاطر من می مانی
-
این گل زیبا ز چه رو پَر پَر است؟!
سه‌شنبه 16 دی 1399 16:26
این گل زیبا ز چه رو پَر پَر است؟! لاله چرا در غم او واژگون؟! سرو هم از قامت او خم شده؟! بید پریشان ز نوای جنون؟! شب ز غم ساعت آن واقعه؟! کرد به تن جامه ای از دود و خون؟! صبح هم از ظاهر خود شرمسار؟! در دل او هیچ نبود از سکون؟! قصه آن ساعت و آن شب چه بود؟! راز گل سوخته لاله گون؟! به که دگر هیچ نگوییم از آن بغض گرفته است...
-
جای خالی پدرها و مادرهای آسمانی سر سفره هفت سین
سه‌شنبه 16 دی 1399 16:25
و سال نو شد و بی تو دوباره گُل رویید بدان که دوست ندارم گُلی بدون تو را
-
به مناسبت اولین سالگرد درگذشت مادرم
سه‌شنبه 16 دی 1399 16:24
ای یار من ای یار من ای یار و ای بیمار من سالی گذشت از رفتنت ای شادی پنهان من
-
تقدیم به شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
سه‌شنبه 16 دی 1399 16:24
چگونه بُردی از این دل قرار من سردار؟ چگونه حال دلم کرده ای تو زار و نزار؟ چگونه یار و رفیقم شدی در این غوغا؟ چگونه در دل من جا گرفته ای کرّار؟ چگونه شد که برایت چو ابر باریدم؟ چگونه اشک روان شد به یاد تو هر بار؟ چگونه سبک غزل شد بیان احساسم؟ چگونه نظم شدی تو میان این پیکار؟ سوال های زیادی درون ذهنم هست تو خود بیا و...
-
و اما یادی از مادر
سه‌شنبه 16 دی 1399 16:23
و اما یادی از مادر که هم تلخ است و هم شیرین ز تلخی ها نمی گویم که اشک و آه دارد این ولی وقتی نباشد او تمام یادها تلخ است دگر چیزی نمی گویم شد این دل باز هم غمگین
-
به مناسبت چهلمین روز درگذشت مادرم
سه‌شنبه 16 دی 1399 16:22
و چهل روز از آن خاطره تلخ گذشت و چهل شب که تو دانی چه گذشت باورم نیست که در خواب ابد باشی تو یا که خواب است هر آن چیز که من می بینم
-
عازم یک آواز
سه‌شنبه 16 دی 1399 16:21
نمی دانم چه حالی داری امشب پُر از شوقی پُر از پروازی امشب فقط می بینم این را در نگاهت پیاده عازم آوازی امشب
-
تقدیم به حضرت رقیه (س) و کودکان ستم¬دیده
سه‌شنبه 16 دی 1399 16:20
ای کودک سه ساله غمگین کربلا ای زخمی روایت آن دشت پُر بلا در روز کودک از نظرم خنده می گذشت ناگه صدای گریه ای پیچید در فضا این گریه ها به گوش من از دور می رسید اما هنوز می رسد این گریه از جفا بس کودکان کشته و سر از بدن جدا بس ظلم های رفته و بیداد و ناله ها از زیر سنگ، خون ستم جاری و روان گویی که زنده ای و همینجاست نینوا
-
آسمان دلش سنگ است
سه‌شنبه 16 دی 1399 16:19
آسمان دلش سنگ است! لرزش زمین پس کو؟! خون به چشم سنگ افتاد نوحه ای برایش گو
-
در انتظار محرم
سه‌شنبه 16 دی 1399 16:18
هنوز ماه حسین (ع) و عزای او نَشُدَست که دل برای آمدنش آب می شود تقصیر من که نیست هوای محرم است کاینگونه دل برای او بی تاب می شود
-
تقدیم به حضرت زینب (س) و سردار قاسم سلیمانی
سه‌شنبه 16 دی 1399 16:16
در آن غوغای حیرت بار صدایی بود غیرت بار نوایش مَستِ مَست ام کرد چونان کرّار، هیبت بار
-
سال نو
سه‌شنبه 16 دی 1399 16:13
سال نو و روز نو و فال نو بهتر و بهتر شود احوال تو زردی و سردی برود از بَرَت سبز شود روز تو و سال تو
-
میلاد امام حسین (ع)
سه‌شنبه 16 دی 1399 16:11
روز میلاد تو این دل نشود شاد چرا؟! در عوض شور و نشاط است محرم ما را!
-
اولین مجموعه از اشعار من
سه‌شنبه 16 دی 1399 16:10
با عرض سلام اولین مجموعه از اشعار من که از سال 1382 (و شاید قبل تر) تا 8 خرداد 1399 سروده شده اند به نام «به رنگ سیب و هلو» در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ثبت رسیده اند. بخشی از این اشعار را در این وبلاگ قرار می دهم که مربوط به بخش سوم این اثر می شود و شعرهای جدید نیز در ادامه آنها می آیند. نام آخرین شعر در این...