شعرهای من

شعرهای من؛ آنچه از دلم برآمده است

شعرهای من

شعرهای من؛ آنچه از دلم برآمده است

این گل زیبا ز چه رو پَر پَر است؟!

این گل زیبا ز چه رو پَر پَر است؟!

لاله چرا در غم او واژگون؟!

سرو هم از قامت او خم شده؟!

بید پریشان ز نوای جنون؟!

شب ز غم ساعت آن واقعه؟!

کرد به تن جامه ای از دود و خون؟!

صبح هم از ظاهر خود شرمسار؟!

در دل او هیچ نبود از سکون؟!

قصه آن ساعت و آن شب چه بود؟!

راز گل سوخته لاله گون؟!

به که دگر هیچ نگوییم از آن

بغض گرفته است دلم را کنون

جای خالی پدرها و مادرهای آسمانی سر سفره هفت سین

و سال نو شد و بی تو دوباره گُل رویید

بدان که دوست ندارم گُلی بدون تو را

سال نو

سال نو و روز نو و فال نو

بهتر و بهتر شود احوال تو

زردی و سردی برود از بَرَت

سبز شود روز تو و سال تو

اولین مجموعه از اشعار من

با عرض سلام

اولین مجموعه از اشعار من که از سال 1382 (و شاید قبل تر) تا 8 خرداد 1399 سروده شده اند به نام «به رنگ سیب و هلو» در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ثبت رسیده اند. بخشی از این اشعار را در این وبلاگ قرار می دهم که مربوط به بخش سوم این اثر می شود و شعرهای جدید نیز در ادامه آنها می آیند. نام آخرین شعر در این مجموعه، «این گُل زیبا ز چه رو پَر پَر است؟!» می باشد.

امیدوارم از خواندن آنها لذت ببرید.