شعرهای من

شعرهای من؛ آنچه از دلم برآمده است

شعرهای من

شعرهای من؛ آنچه از دلم برآمده است

به مناسبت اولین سالگرد درگذشت مادرم

ای یار من ای یار من 

ای یار و ای بیمار من

سالی گذشت از رفتنت

ای شادی پنهان من

تقدیم به شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی

چگونه بُردی از این دل قرار من سردار؟

چگونه حال دلم کرده ای تو زار و نزار؟

چگونه یار و رفیقم شدی در این غوغا؟

چگونه در دل من جا گرفته ای کرّار؟

چگونه شد که برایت چو ابر باریدم؟

چگونه اشک روان شد به یاد تو هر بار؟

چگونه سبک غزل شد بیان احساسم؟

چگونه نظم شدی تو میان این پیکار؟

سوال های زیادی درون ذهنم هست

تو خود بیا و بگو رمز و راز خود ای یار

و اما یادی از مادر

و اما یادی از مادر

که هم تلخ است و هم شیرین

ز تلخی ها نمی گویم

که اشک و آه دارد این

ولی وقتی نباشد او

تمام یادها تلخ است

دگر چیزی نمی گویم

شد این دل باز هم غمگین

به مناسبت چهلمین روز درگذشت مادرم

و چهل روز از آن خاطره تلخ گذشت

و چهل شب که تو دانی چه گذشت

باورم نیست که در خواب ابد باشی تو

یا که خواب است هر آن چیز که من می بینم

عازم یک آواز

نمی دانم چه حالی داری امشب

پُر از شوقی

پُر از پروازی امشب

فقط می بینم این را در نگاهت

پیاده عازم آوازی امشب